عشق در نگاه اول

بعد از تلاش های بی نتیجه برای خوابیدن، تصمیم گرفتم گشتی در اطراف شهر بزنم. خودم رو با چند لایه لباس گرم و جوراب حوله ای پوشوندم و مسلح آماده کاوش این شهر رویایی شدم. از یولیا، مسئول اونروز هاستل درباره جاهایی که میشد رفت پرسیدم.

  • ببخشید، امکانش هست چند تا جای دیدنی این نزدیکی ها معرفی کنید که برم ببینم؟
  • هوممم. چه جور جاهایی رو دوست داری؟
  • نمیدونم. جاهای معروف شهر دیگه. جاهای تاریخی مثلا…
  • جاهای تاریخی؟ هاهاها چه پسر خوبی! (به دوستش نگاه میکند و هردو به من پوزخند میزنند، لعنتی ها. از یه بچه مثبت ایرانی چه انتظاری داشتید؟!) میتونی بری میدان سرخ. همین بغله.

غمگین و شوک زده از برخورد سنگین یولیا راهی کراسنایا پلوشاد شدم (میدان سرخ به زبان روسی، کراسنایا به روسی یعنی قرمز، روس ها از واژه قرمز برای توصیف زیبایی یک چیز هم استفاده میکنن. سرخ بودن میدان سرخ اکیدا هیچ ربطی به دوران کمونیستی روسیه شوروی نداره و صرفا یه تصادف بامزه س). صدای آهنگ های کریسمسی رو کم کم از دور میتونستم بشنوم…

…What can I give you this Christmas

به محض وارد شدن به محوطه اصلی میدان با افزایش غیرمنتظره جمعیت متوجه شدم. همه جا نورانی بود و کاج های تزیین شده با لامپ های رنگارنگ کریسمسی رو میتونستی هر گوشه ی شهر ببینی! کلیسای سنت باسیل از دور در میان برف و مه شبیه یک رویا محو و گنگ بنظر میرسید. در نگاه اول بقدری عاشق این میدان زیبا شدم که اون لحظه تنها چیزی که بهش فکر میکردم این بود که خدا رو شکر زمستان رو برای سفرم به روسیه انتخاب کردم! همیشه دوست داشتم حال و هوای کریسمسی کشورهای مسیحی رو ببینم و مسکو از این نظر واقعاً حرف نداشت!

 بنظر میرسه هفدهم ژانویه تو مسکو هنوزم کریسمس برقراره!
بنظر میرسه هفدهم ژانویه تو مسکو هنوزم کریسمس برقراره!
آهنگ پس زمینه میدان سرخ!

بعد از یه گشت و گذار کوتاه ولی پرشکوه در میدان سرخ برگشتم به خیابون خودمون، اولیتسا بالشایا دمیتروفکا‌، (خیابون دمیتروفکا بزرگ) خیابان پوشیده از برف زیر نور کم فروغ کافه ها و رستوران های شهر میدرخشید و درخت های کریسمس کوچک در مقابل مغازه ها مدفون شده بودند (جالب توجه: بنظر میاد مغازه یه کلمه روسی باشه، روس ها به مغازه میگن ماغازین!) این خیابون زیبا چندین دقیقه با تئاتر بالشوی و میدان سرخ فاصله نداشت و هر موقع حوصله ت سر میرفت میتونستی بزنی بیرون و با ۱ دقیقه پیاده روی به زنده ترین محله های مسکو برسی! خیابون های مسکو پر از نوازنده های خیابونی بود، به هر سبکی. میتونی آهنگ‌های پاپ معروفشون یا کلاسیک های معروف چایکووسکی با ویولن رو بشنوی که ترکیبش با هوای سرد و برفی زمستان قشنگ روسیه تزاری رو تداعی میکرد! 

موسیقی… موسیقی همه جا!

روس ها از همون اول هم آدمای عجیبی بنظر میومدن. از هر ۱۰ نفر توی خیابون ۷ تاشون سیگار میکشیدن. فقیر بینوا و معلولی روی ویلچر و با صدای گوش خراشش به امید چند روبل وسط شهر میخوند. یا اینکه یکدفعه وسط خیابون یک زیباروی روس سوار بر اسب در حالی که سیگار میکشید میتاخت. زوج های جوان در ابراز احساسات تعارفی نداشتند و مردم در سوز و سرمای آدم کش آن روز ها هم میرقصیدند. مطمئن هستم چنین صحنه هایی رو هیچ کجای دنیا نمیتونید ببینید. برای همینه که عاشق این کشور شدم.

شب اولم رو با یه لیوان چایی (که تو بیشتر هاستل ها مجانی هست) و لم دادن به بخاری هاستل در حالی که از پنجره برف رو تماشا میکردم تموم کردم و تو لونه خودم خوابیدم:)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *