ایرانی ها، ایرانی ها همه جا!

بعد کلی کوهنوردی حسابی خوابم گرفته بود و چرت میزدم که یکدفعه پسر جوونی وارد اتاقمون شد. ازم پرسید که تخت D رو رزرو کرده ولی چرا تخت D پره. من هم بهش توضیح دادم که آره. مدیریت اینجا افتضاحه و تخت هارو اشتباهی میدن و اینا. پرسیدم ازش که Where are you from? گفت Im Reza، I’m from Iran. شوکه شدم. هیچ‌وقت فکر نمیکردم تو یه هاستل وسط پکن اینقدر احتمال هم اتاقی شدن با یه ایرانی بالا باشه. اولش میخواستم سرکارش بذارم و انگلیسی حرف بزنم ولی خوب تازه از خواب پاشده بودم و هنوز کمی منگ بودم. حتی سوییچ کردن به زبان فارسی هم برام سخت بود. بعد ۱۰ ثانیه فکر کردن گفتم «شما هم ایرانی هستید؟!» ولی خوب بیشتر دوست داشتم بگم که «حاجی برگااام، از خودمونی که:)))» البته خودش بعدا بهم گفت که شک کرده بوده من ایرانی هستم!

رضا ۲۹ ساله بود و در شهر شانگهای دکتری مهندسی عمران میخوند و میخواست برای تعطیلات برگرده به ایران. وسط راه هم اومده بود ۳ روز پکن گردی کنه! تصمیم گرفتیم باهم بریم بریم یه دوری بزنیم و گپ و گفتی هم داشته باشیم.

  • رضا: چینی شدی یا نه؟
  • من: یعنی چی؟ منظورت چیه؟
  • رضا: یعنی مثل چینیا ساعت ۵ شام میخوری یا نه؟ هنوز هم رو ساعت ایران تنظیمی؟!
  • من: اوه. نه! همون ساعت اینا. ۵؟! خیلی زود نیست؟!
  • من: دانشگاه های چین چطورن؟ راضی هستی؟
  • رضا: والا چین رو فقط دانشجو هایی میان که هیچ جای دیگه نتونسته باشن برن… درسته. دانشگاهای خیلی خوب و معروفی داره ولی اصلا قابل مقایسه با دانشگاهای اروپایی نیست… مشکل اینجاس که دانشگاه های اینجا International به اون مفهومی که تو دانشگاهای اروپا و کانادا میشناسیم نیستن. یعنی به عنوان یک چینی خیلی موقعیت برای پیشرفت داری، چونکه استاد ها چینی هستن و بطور کلی براشون کار کردن با دانشجو های چینی راحت تره. ولی به عنوان یک خارجی… نه خیلی! اگه میتونی بری اروپا یا کانادا اصلا به اینجا فکر هم نکن! بذارش گزینه آخر. 
  • من (در حال قاچ کردن هنوانه ای که امشب خریدم): بنظرت باید به این پسر چینیه تعارف کنم؟ اینا همچین رسمی دارن؟
  • رضا: نه. اصلا تعارف کردن برای اینا هیچ معنی نداره. تعارف کنی کلی تعجب میکنه. امتحان کن!
  • من: بفرمایید. هندوانه میل کنید!
  • پسر چینی که کنارمون نشسته بود: اووووه. نه! مرسی! (طوری چشم های ریزش رو از تعجب باز کرد که انگار دارم بزرگترین لطف دنیا رو در حقش میکنم!)
  • رضا: دیدی؟ اینجا تعارف کردن نشانه ادب نیست. از اینکه چیزی از دست غریبه بگیرن و بخورن میترسن.

آدمای عجیبی هستن. خیلی زود پیشرفت کردن. تمام مدت دارن کار میکنن. زندگیشون اصلا شبیه غربی ها نیست. فقط و فقط مشغول کار هستند. متاسفانه آمریکا جلوشون سنگ اندازی میکنه وگرنه اینا راحت آمریکا رو هم رد میکردن!

رضا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *