آنتی‌کافه های اتحاد جماهیر شوروی

امروز ویکتوریا، یکی از دوستانی که تو کوچ سرفینگ پیدا کرده بودم، قرار بود یکی از آنتی‌کافه های مسکو رو نشونم بده. طبق تعریف ویکیپدیا، آنتی‌کافه ها که در کشور های حوزه اتحاد جماهیر شوروی رواج داشتن، محلی شبیه کافه بودن با این تفاوت که تمرکز اونها بجای مصرف (Consumption) روی ارتباط (Communication) بوده و هست. شما برای چیزی که میخورید/مینوشید مبلغی پرداخت نمیکنید بلکه به ازای دقایقی که میگذرانید پول میپردازید. ویکتوریا رو روبروی ایستگاه راه آهن ملاقات کردم و سمت آنتی کافه ی مذکور راه افتادیم. ویکتوریا انگلیسی رو از نرم‌افزار دولینگو یاد گرفته بود ولی با این حال بخوبی میتونست ارتباط برقرار کنه! او یک هنرآموز موسیقی بود. چندین سال در مدرسه‌های هنر مسکو مشغول تحصیل موسیقی بود و چند تا ساز بلد بود. بصورت تخصصی بالالایکا (ساز سنتی روس ها، کمی شبیه به تار) کار میکرد.  می‌گفت که قبلاً تو یه رستوران ایرانی در مسکو به عنوان پیشخدمت کار میکرده ولی خوب وقتی ازش پرسیدم قرمه سبزی رو شنیده یا نه بلد نبود:))

 آنتی‌کافه‌ای که رفتیم یکم ترسناک بود، وسط کوچه پس کوچه‌ ها و در یک زیرزمین نزدیک به میدان راه آهن لنینگرادسکی شهر مسکو. به محل مذکور رسیدیم و مسئول اون آنتی کافه فکر کنم اولین بارش بود که خارجی میدید!

جای عجیبی بود. پیانو گیتار و الات موسیقی بود که اگه بلد بودی میتونستی بزنی. انواع بازی‌های فکری و ورق، ایکس باکس و پلی استیشن. چای و شیرینی مجانی...
جای عجیبی بود. پیانو گیتار و الات موسیقی بود که اگه بلد بودی میتونستی بزنی. انواع بازی‌های فکری و ورق، ایکس باکس و پلی استیشن. چای و شیرینی مجانی…

یکم جای تینیجری بنظر میومد ولی با اینحال از اینکه دیدمش پشیمون نشدم! قیمت این آنتی‌کافه حدود ۲.۵ روبل (۳ سنت، ۳۶۰ تومان) به ازای هر دقیقه بود. ویکتوریا یکم پیانو زد و چند تا شعبده بازی با ورق بهم یاد داد.

یکم معذب بودم و حوصله م سر رفته بود. بهش گفتم بریم بیرون رو هم یه نگاهی بندازیم. 

یکی از دوست های جامعه شناسم در ایران کنجکاو بود بدونه روس ها در مورد تاریخشون (بخصوص دوران کمونیستی) چه فکری میکنن. پس ازم خواست راجع به این موضوع از ویکتویا سوال کنم. جواب جالبی بهم داد:


لنین آدم های زیادی کشت، ولی لنین پسر خوبی بود!

متوجه نمیشدم منظورش چیه، احتمالاً میخواست بگه که ولادیمیر لنین علیرغم کشتار هایی که به راه انداخت نیت خوبی داشت. بیشتر روس هایی که ملاقات کردم شخصیت‌های کمونیستی سابقشون رو دوست داشتن و به عنوان بخشی از تاریخشون بهش افتخار میکردن.